http://www.firooze.ir/article-fa-533.html
بررسی تطبیقی دایره به عنوان نماد دینی در تمدنهای بینالنهرین، ایران، آیین بودایی هند و چین
مقدمه:
در جهان باستان، اعتقادات دینی و اسطورهای سر منشأ بسیاری حرکتهای انسانی بود. درون و ذات هر پدیدهای که رخ میداد به نوعی به اسطوره و دین پیوند میخورد و هنر بهترین وسیله برای نمایش این تفکر دینی و اسطورهای بود.
در هنر باستانی، برخی نقشها و نمادها صرفا تصویر نبودند بلکه نماد یک عقیده و سمبل دینی بودند. از میان این نشانههای دینی میتوان به دایره اشاره کرد. دایره در جهان باستان از جمله بینالنهرین، ایران، مصر، هند و تمدنهای بودایی مذهب نقش مهمی را به عنوان سمبل دینی به عهده گرفته است.
حضور دایره در ابتدا در ادیان خدا - خورشید، از بینالنهرین شروع شد و به ایران رفت. دایره نماد خدای خورشید بود ولی بعدها به عنوان نماد دینی و عقیدتی به مصر و چین و هند و... رفت و نقشهای متعددی به خود گرفت.
«دایره و مرکز از جمله رمزهای اساسی محسوب میشوند. درخت زندگی و مار، در زمانی اساطیری و در بهشت روی زمین که مستدیر توصیف شده، نشانهها و نگاهبانان مرکز بودند. در غالب تمدنها، ابدیت به شکل دایره و چرخ و اروبوروس، ماری که دمش را گاز گرفته تصویر میشود. شکل مدور نمودار یکی از مهمترین جهات زندگی یعنی وحدت و کلیت و شکفتگی و کمال است. انسان غالبا در درون دایرهای که نشانگر تناسبات پیکر است تصویر شده است. در بسیاری سنن، به این شکل بسته که انسان را در برگرفته؛ محافظت میکند، کار ویژهای جادویی منسوب شده است.(مونیک دوبوکور،1376،ص77)
در تمامی ادیان و اساطیری که خورشید نقش مهمی در آنها ایفا میکند شکل خورشید به تدریج تبدیل به دایره شده و به عنوان نماد خورشید در هنرهای دینی آنان مطرح شده است.
«خورشید غالبا در مرکز کیهان تصویر شده است و نشانهی عقل عالم به شمار رفته است آن چنان که قلب آدمی مقر بعضی قوای وی محسوب میشود. خورشید به عنوان قلب جهان و چشم عالم، گاه در مرکز چرخ فلک البروج میدرخشد و نیز یکی از صور درخت جهان است که در این نقش پرتوهایش درخت زندگی به شمار میروند(مونیک دوبوکور،1376، ص86)
در این تحقیق به بررسی تطبیقی دایره در اعتقادات مذهبی بینالنهرین، ایران، هند و نیز جهان بودایی مانند چین پرداخته میشود، به اهمیت دایره در هنر مذهبی جهان باستان توجه شود.
دایره در هنر بینالنهرین و ایران
در تمدن بینالنهرین، آشور( آسور) خدای بزرگ و محافظ کشور آشور است. قرص بالدار او را احاطه کرده است و کمانی بر ضد دشمنان دارد. وی حامی جنگ و سپاه کشور خود است.(جیمز هال، ص327)
در کهنترین تصاویر خورشید- خدایان، هالهی تقدس ظاهر میشود که به شکل قرص است. هاله یا به صورت قرص ساده یا پرتوهای نوری در میآید که از سر آنها ساطع است.(جیمز هال، ص221)
دایره و چرخ همواره بر یکدیگر دلالت کردهاند و همراه هم بوده و گاه به یکدیگر تبدیل شدهاند. اولین چرخهایی که در تاریخ نشانی از آنها یافت شده چرخهای ارابه ای است مخصوص حمل اموات که کاتبی سومری در 3500 ق.م آن را تصویر کرده است.(مونیک دوبوکور،1376ص87)
صلیب با چهار بازوی مساوی – که ابتدا دایره بود و- درون یک دایره محاط شده است، چهار جهت اصلی آن در بینالنهرین نماد چهار جهت اصلی طبیعت و بادهای باران زاست که نماد خدایان آسمان، آب و هوا است و نیز نماد شمش Shamash و آنو Anu خدای آسمان است(جیمز هال، ص205)
دایره نماد شمش خدای خورشید بینالنهرین است. دایرهای به صورت ستاره چهار پر با چهار شعله یا پرتو که درون یک دایره واقع شدهاند.(جیمز هال، ص205)
یکی دیگر از نمادها و سمبلها که بر دایره دلالت میکند، گردونه تندروی است که با اسب کشیده میشود؛ متعلق به مهاجمان آریایی که در پیروزی نظامی آنها جنبهای قاطع داشت و بعدها در قصر آشور بانیپال دوم ظاهر شد. گردونه نظامی نماد پیروزی و اسب نماد نیروی خورشید بود. گردونه نیز وسیله انتقال بسیاری از خورشید- خدایان مانند ایشتار الهه جنگ بینالنهرین که همواره سوار بر گردونه به تصویر در آمده است.(جیمز هال 180)
همچنین در بینالنهرین نمادهای دیگری ظاهر شده که کاملا دایرهای شکل است و آن گروهی از خدایان(هفت عدد) بینالنهرین بدون نام که برای اولین بار به روی مهرهای استوانهای شکل بابل کهن و بعدها به روی سنگهای تعیین مرزی و ستونهای یادمانی ظاهر شده و شکل آنها هفت قرص یا هفت نیمکره بود که آنها در دو ردیف یا به شکل آذینهای گلسرخی تعبیه میکردند. آن هفت خدا را با هفت ستاره پروین یکی میدانستند و بعدها به صورت مجمعالکواکب درآوردند. در اصل به صورت هفت ریگ بودند که آنها را برای قرعهکشی و نیز برای فالگیری به کار میبردند و از آن جاست که این ریگها، جنبه تقدس یافتند. این هفت نماد به Sibittithe seven مشهورند.(جیمز هال، ص212)
در هر صورت بسیاری از نمادهای مقدس که در بینالنهرین ظهور کردند، بعدها در ایران نفوذ کرده و از آن طریق به هند و در آیین بودا راه یافتند؛ و به صورت نمادهای ثابت بودایی در آمدند؛ مانند چرخ.
تجلی دایره در هنر دینی ایران
در ایران همچون بینالنهرین، توجه به خورشید و خدایان خورشید مورد توجه بود. در آیین مهر و بعدها در آیین زرتشت، مهر(میترا) خدای- خورشید و نماینده خورشید بود.(شناخت ادیان2، واحد تدریس کتب درسی قم،1380،ص13-12)
دایره به عنوان یک نماد مقدس، در ابتدا در دوران باستان در سفالهای شوش ظاهر شد که در ابتدا دایرهای با صلیبهایی با بازوهای مساوی بود و ظاهرا این نقش از بینالنهرین وارد ایران شد.
نقوش سفالینههای شوش در ایران که فرم دایرهای در آنها کاملا دیده میشود. این نقوش با شکل مدور بدنه کاملا هماهنگی دارد.
در ایران، میترا و اهورامزدا که خدایان خورشید بودند با دایرهای دور سر آنها نمایش داده میشدند. این دایرهها بعدها به صورت هالهی تقدس به هنر و آیین بودایی راه پیدا میکند.(جیمز هال، ص327)
گردونه که در هنر بینالنهرین برای اولین بار ظاهر میشود و نماد ایشتار بود، در هنر ایرانی نماد خدای خورشید، میترا بود.(جیمز هال،ص180)
در ایران اصطلاحی ظاهر میشود به نام فر که در هنر ایران به صورت نمادهایی دایرهای شکل تجلی میکند. فر نیرویی است که از جانب خدا به افرادی برگزیده اعطا و آنان را در هر موضع و مقامی به برتری و سروری میرساند. حلقه و چرخ در هنر ساسانی ظاهر میشود که از تجلیات فر است؛ برگرفته از صورت ظاهر خورشید و گردش آسمان و چرخ زمان؛ که متأثر از تلقی دورانی از زمان و گردش آن در آیین زرتشتی است.(سعیده جعفری،1381، ص149-148)
نمونههای بسیاری میتوان در آثار هنری ساسانی یافت که به دایره و مفاهیم رمزی بودن آن اشاره میکند.
همچنین به دلیل جنبه تقدس که دایره داشته است در کلاههای شاهان ساسانی به شکلهای مختلفی ظاهر شده است. شاهان ساسانی همگی معتقد به دین زرتشت و حامی دین بودهاند؛ بنابرین جای تعجبی ندارد که رسما و عملا به شکلهای مختلفی اعتقادات خود را به رخ میکشیدند.
دایره در هنر دینی هند و سنت بودایی
دایره در هنر هند، ابتدا به صورت هالهی تقدس ظاهر شد. این سنت ابتدا در ایران و دور سر اهورامزدا شروع شد و به هند رفت. کهنترین هالهی تقدس مربوط به خدایان هند و سدههای دوم تا چهارم میلادی است.
هالهی تقدس در هند به صورت دایرهای ساده یا گل نیلوفر در نهایت شکوفندگی است. هالهی تقدس در هنر بودایی هند به صورت هاله و شعلههای متصاعد از بدن به شکلهای مختلف به صورت یکی از جنبههای مختلف بودا و بعضی بودهی ستوها و کشی تی گادبها و آدهاتها در آمد و این امر در جایی بود که هنر بودایی نفوذ کرد. (جیمز هال، ص 221)
در شمایلنگاری هندویی، هالهی تقدس در سانسکریت به صورت Shirash-Chakra برای همه خدایان آمده است. (جیمز هال، ص221)
به طور کلی در هنر هند دایره نماد زمان و نماد حرکت پیوسته و مدور آسمان است که با الوهیت مرتبط است.(آلفرد هوهنه گر،1376،ص31)
نمادهای دیگر دایره چرخ است، در سنت هندوئیسم تصویر خورشید غالبا با چرخ همراه است زیرا هر دو علامات مدوری هستند که نمایشگر جهانند. معبد خورشیدی Koarak در نزدیکی سواحل شمالی یکی از نمونههای این رمزپردازی است. در این معبد گردونهی سنگی عظیمی است که سوریا(خدا-خورشید) ایستاده با گل لوتوس در هر دو دست آنرا میراند.
نمودهایی از تصویر گردونه کیهانی با چرخهای رستگاری که محور آنها گویی زمین را به آسمان پیوندی میدهند از هند در قرن 13 میلادی در دست است. رایجترین آنها چرخ هشت پره است که نماد کیهانشناسی و جهات اصلی و میانی است. پرتوهای خورشید، شبیه پرههای چرخ است که محورش نمایشگر مبدأ و اصل و دورش با پرههای متصل به محور، تجلی این مبدأ است. لغات Rais (پره چرخ) و Rayons (شعاع) هم دربارهی چرخ و هم دربارهی خورشید به کار میرود.(مونیک دو بوکور،1376، ص87)
در هند به چرخ به زبان سانسکریتی Chakra یا چکرا گفته میشود که در آغاز نماد چرخش سال و وابسته به خورشید بود و ویشنو آن را میچرخاند. بعدها بودا نقش ویشنو را به عهده گرفت و به چکرا واریتن Chakravaritin به معنای کسی که چرخ را میچرخاند یا کسی که بر جهان حکمرانی میکند ملقب شد. چرخ در ابتدا نماد بودا بود و بعدها نماد تعلیمات بودا شد. یعنی چرخ اصول یا چرخ قانون Dharma-Chakra. چرخ و گل نیلوفر به هم کاملا مربوطند و هر دو نمادهای خورشید بودند. گل نیلوفر هم در آیین بودایی نماد چرخ و گلبرگهای آن پرههای چرخ بودند. چرخ یکی از نمادهای پای بودا است.(جیمز هال، ص133وص134)
در هنر دینی هند، خدا-خورشید سوریا به وسیله گردونه سوار بر آن منقل میشد. گردونه بزرگ شیوا توسط دیگر خدایان ساخته شد. وی به اتفاق برهما، گردونه ران خود شهر سهگانه دیوان را ویران ساخت.(جیمز هال، ص180)
در هند دایره نماد خورشید بود. پرستش خورشید در میان اقوام هند و اروپایی شمالی در ریگ ودا مشاهده میشود که پنج خدا-خورشید برتر آیین هندو شد. سوریا قرص خورشید یا شکوفه نیلوفر خورشیدی داشت.(جیمز هال، ص205)
به طور کلی نماد جهان در نزد هندوها یا بوداییان، ماندالاست که به سانسکریت دایرهای است. مطابق باور هندوها انسان دارای طبیعتی خدایی است ولی او از این حقیقت آگاهی ندارد. روح آدمی در زمانهای بسیار دور اسیر تن شده و نجات انسان فقط از طریق تکامل است که برای اکثریت انسانها در یک زندگی نمیتواند صورت بگیرد. پس روح آدمی در چرخهی زندگی و مرگ اسیر است تا اینکه از طریق تکامل و خودشناسی از این وادی پر رنج و وحشت خود را برهاند.(مهاریشی ماهش یوگی، 1371،ص118)
در هنر هند، ماندالا به عنوان نمادهای معنوی مطرح شدهاند که برخی دایرههای ساده و پیچیدهاند. در یانتراها(نوعی ماندالا) در داخل یک دایره، برخی از خطوط و سطوح هندسی کشیده شده است. دریانترا مجموعهای از اشکال دایره، مربع و مثلث نشان داده شده است که در آن ماندالا، مرکز دایره به صورت نقطهای مشخص شده است.(نائومی هامفری،1371، ص126-125)
در اینجا نمونهای از این یانتراها را میتوانید ببینید:
در آیین بودایی هند، یانتراهای مهمی مانند اوم، آجنا، ساهاسرارا و آناهاتا وجود دارد.(مهاریشی ماهش یوگی، 1371)
یانتراها در آیین بودایی وسیله تمرکز بودهاند، سادهترین آنها به شکل دایرهای است که در آن چهار کلمه(عناصر طبیعی) دیده میشود که به وسیلهی آن تمرکز صورت میگرفته است.(نائومی هامفری،1371 ص185)
یک یانترای پیچیده از فرهنگ کالی به نام آوارنا یا اطراف، که اعداد 15-1 در اطراف مثلثها به خدایان کالی، کاپالینی، کولا... اختصاص دارد. گلبرگهای هشتتایی که در اطراف دایره چاکرای آناهاتا به صورت یک لوتوس دوازده پر تصور میشود که بر روی هر یک از گلبرگها به زبان سانسکریت مانترایی مانند(کام، خام، گام، گهام، نام، جام و...) نگاشته شده در مرکز آن دو مثلث درهم فرو رفته قرار گرفته که این نماد آریایی توسط یهودیان سامی به نا حق اقتباس شده است.( مهاریشی ماهش یوگی،1371ص71)
ساهاسرارا بالاترین مرکز روحی است که به صورتی سمبولیک آستانه قلمرو روح و روان را مشخص میکند. تمام چاکراهای دیگر در این مرکز انرژی ادغام شده و به شکل لوتوسی با هزاران گلبرگ به رنگ قرمز تجسم شده است. بر روی گلبرگهای آن تمام مانتراهای به زبان سانسکریت نقش بسته و نمای گنبدی را دارد که از فرط عظمت تا بینهایت گسترده شده است.(مهاریشی ماهش یوگی،1371،ص101)
چاکرای آجنا به صورت یک لوتوس به رنگ آبی نقرهای است که دارای دو گلبرگ است که به روی آنها مانتراهای هام و کشام نگاشته شده است. در مرکز آن بذر درخشان مانترای اوم به رنگ زرد روشن به چشم میخورد که با خطوط قرمزی تزیین شده است.(مهاریشی ماهش یوگی، 1371،ص106)
در آیین هندوان هم با اوم که ذکری بسیار متبرک و متعالی است از پروردگار جهان یاد میشود. همانطوری که مسلمانان با خوشنویسی کلمات هو و حق را مینگارند در تصویر بالا یک هنرمند هندی مانترا یا ذکر اوم را که سمبلی از خداوند متعال است، خوشنگاری کرده است.(مهاریشی ماهش یوگی، 1371، ص16)
دایره در هنر بودایی چین
در هنر بودایی چینی، چرخ قانون یکی از چند نمادی است که برای نشان دادن ساکیامونی در قدیمیترین و غیرتمثیلیترین صورتش به کار میرفت که در آغاز یک قرص خورشید بود.(جیمز هال ، ص221)
خورشید در چین تجسم اصل نرینگی یعنی یانگ و نماد امپراطور بود. خورشید یکی از دوازده زینت بر روی لباس امپراطور چین بود.(جیمز هال ، ص
206)
یک جنبه متفاوت اصول بودایی چرخ زندگی است که نماد دایرههای بیپایان تولد مجدد است. این دایره در نقاشی تبتی به صورت چرخ با شش پره نمایش داده میشد.(جیمز هال ، ص134)
چرخ در هنر بودایی چین یکی از هشت علامت فرخندگی نزد بوداییان است.(جیمز هال، ص134)
دوایر متحدالمرکز که در آثار مربوط به مدت مذهب بودایی ذن غالبا به چشم میخورد نمادی از آخرین مرحله تکامل درونی یا هماهنگی معنوی است. بهشت زمینی به شکل دایره نمایانده شده است. تحول و تکامل مربع به دایره در ماندالاها شبیه به تکامل یافتن تبلور مکانی یا نیروانا به مرحله نامعلوم بودن اصلیت است که در شرق همان عبور از زمین و رفتن به آسمان است. دایره با حرکت پویای خود نمایانگر تغییرات زمینی است.(آلفرد هوهنه گر،1376،ص31)
در هنر جهان باستان دایره یک سمبل دینی است و نقش مهمی داشته است و این اهمیت بعدها به هنر و اساطیر مدرن هم کشیده شده و تا به امروز دایره در هنر ما مطرح و مورد توجه هنرمندان زیادی است.
نتیجهگیری:
با بررسی تمدنهای بینالنهرین، ایران، چین و هند به این نتیجه رسیدیم که در تطبیق نمونههایی از نمادهای دینی به وجه مشترکی میتوان دست پیدا نمود و آن هم نقشی که دایره به عنوان نماد دینی در ادیان باستانی این ملل بازی میکند. نقشی که دایره در هنر دینی این ملل باستانی بازی میکند به حدی است که بعدها در آیینها و سنتهایی که در این ملتها حاکم شدند باز هم دایره نقشهای جدیدی را در نمادهای دینی آنها ایفا میکند و نقش آن به هیچوجه کمرنگ نمیشود.
منابع و مأخذها:
جعفری، سعیده، مقاله فر و نمادهای آن در هنر ساسانی، ماهنامه کتاب ماه هنر، شماره46-45، 1381.
دو بوکور، مونیک،جلال ستاری، رمزهای زنده جان، تهران، نشر مرکز، 1373.
شناخت ادیان، واحد تدریس کتب درسی قم، سازمان حوزهها و مدارس علمیه خارج از کشور، جلد دوم، 1380.
مهاریشی ماهش یوگی، مدی تیشن(عرفان کهن)، دکتر رضا جمالیان، تهران، نشر مترجم، 1371.
نائومی همفری، مدی تیشن(طریقت باطنی)، دکتر رضا جمالیان، تهران، نشر مترجم، 1371.
هال، جیمز، فرهنگ نگارهای نمادها، رقیه بهزادی، فرهنگ معاصر،
هوهنه گر، آلفرد، نمادها و نشانهها، علی صلحجو، تهران. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1376.
مثل همیشه...
چی مث همیشه؟؟